آنچه بیش از آثارش در هرکدام از این مدیومها او را متمایز میکند، همین روح بیقرار، بیپروا و تجربهگر اوست.

روح منوچهر شیبانی در خانه کاج
آنچه هنگام پرداختن به منوچهر شیبانی نباید از قلم بیفتد، اشاره به روح سرکش و تجربهگر اوست.
پیشینه دستسازهای متحرک یا موبایلها را میتوان اشکال مختلف زنگولههای بادی یا بادزنگها 1 در هزاران سال پیش دانست. در تمدنهای یونان، روم و آسیا، این سازهها از برنز یا شیشه ساخته میشدند و زنگهایی به آنها متصل میکردند. این زنگها برای جذب خوششانسی یا دفع ارواح شیطانی در فضای باز آویزان میشدند. در فنلاند، مردم مجسمههای آویزان سنتی به نام «هیملی» 2 میساختند که از کاه تهیه شده و معنای آن در زبان آلمانی «آسمان» یا «بهشت» است. این مجسمههای هرمیشکل بالای میز ناهارخوری قرار میگرفتند و نمادی از تضمین برداشت خوب برای سال آینده بودند. میتوان تا حدودی آنرا شبیه اسپند آویزان در خانههای ایرانی تصور کرد.
با اینحال موبایلها بهعنوان یک فرم هنری مدرن، اوایل قرن بیستم شکل گرفتند. در این دوران هنرمندان روسی مانند الکساندر رودچنکو 3 ، نائوم گابو 4 و ولادیمیر تاتلین 5 شروع به تجربیاتی در هنر جنبشی کردند. عطش دوران تجربه فضاهای بینارشتهای بود و به مرور میل کشف امکانهای تازه تکنولوژیکی هم به آن اضافه شد.
نخستین پیشرفت بزرگ در سال 1920 رخ داد؛ زمانیکه هنرمند آمریکایی مَن ری 6 ، 29 رختآویز را بر اساس مکانیزم تیر مالبند درشکه 7 (سیستمی که برای توزیع یکنواخت نیرو در گاوآهن یا واگن استفاده میشد) مونتاژ کرد. او این اثر را «انسداد» نامید که احتمالا نخستین نمونه از مجسمههای جنبشی آویزان بود. من ری همچنین با آویزانکردن قطعات فلزی انتزاعی از ورق، آزمایشهای دیگری نیز انجام داد.
در اواخر دهه 1920، برونو موناری 8 ، هنرمند و طراح ایتالیایی، «ماشینهای بیفایده» را خلق کرد. این آثار که با محیط خود تعامل داشتند، شباهت زیادی به آثاری دارند که بعد در موبایلهای مدرن دستهبندی شدند.
تحول اساسی بعدی در هنر موبایل در اوایل دهه 1930 توسط الکساندر کالدر 9 ، مجسمهساز آمریکایی و مهندس مکانیک آموزشدیده رقم خورد، وقتیکه شروع به اعمال مکانیسم ویپلتری به روشی جدید کرد. او به جای اتصال مستقیم قطعات به یک نقطه ثابت، از سیمهای انعطافپذیر استفاده کرد تا بتوانند آزادانه حرکت کنند. در این سیستم، اشکال انتزاعی (اغلب ساختهشده از ورق فلزی و با رنگهای روشن) به انتهای سیمها متصل میشدند. سیمها مانند ترازو عمل میکردند. وقتی یک قطعه در یک سمت سیم اضافه میشد، قطعهای دیگر در سمت مقابل قرار میگرفت تا تعادل برقرار شود. این قطعات با سیمهای بیشتری به یکدیگر وصل میشدند و در نهایت ساختاری چندلایه و متعادل شکل میگرفت. هر قطعه میتوانست بهصورت مستقل یا بهصورت هماهنگ با جریان هوا حرکت کند. کالدر طی بیش از چهار دهه هزاران موبایل از اندازههای مینیاتوری تا سازههایی با ارتفاع بیش از 30 متر خلق کرد. اصطلاح «موبایل» که به معنای «motive» است، توسط مارسل دوشان هنگام بازدید از استودیوی کالدر در سال 1931 ابداع شد.
موبایلها یا مجسمههای متحرک همان اصطلاح و گرایشی است که در مسیر تجربی منوچهر شیبانی، الهامبخش خلق یکی از مجموعههایش در اواخر دهه 40 شمسی بود.
طی دهه 1940 یا 1320 شمسی جنبش هنرهای موبایل بهعنوان جنبشی بیناحوزهای بر بستر مجسمهسازی، در پی تجربیات الکساندر کالدر درحالتجربه نخستین دهه رشد خود بود. برههای که منوچهر شیبانی پس از ورود به هنرستان تازهتاسیس هنرهای نمایشی و بعد دانشکده تازهتاسیس هنرهای زیبا ضمن چاپ اولین مجموعه شعرش برای تحصیل طراحی داخلی به ایتالیا رفته بود و در محافل هنری بهعنوان یکی از سه تفنگدار هنر مدرن ایران شناخته میشد. بهعلاوه میدانیم که مکانی که اکنون محل موزه منوچهر شیبانی و مکان نگهداری یک نمونه از این مجموعه مجسمههای موبایل او به نام Two System Cinetique است از دههها قبلتر از آن بنا شده بوده و در دوره قاجار، یکی از چهار حیاط خانهای بوده که آن را بهنام خانه بالاخانهچی میشناختند. همچنین میدانیم که در آن دو دهه، کاشان در آغاز متاخرترین دوران باززاییهای خود حول صنعت نساجی قرار داشته.
در پایان این دهه، یعنی حدود 1330، شیبانی هنوز با تجربه مدیوم Mobile kinetic art بیستسالی فاصله دارد. بیستسالی که در آن شیبانی ضمن انتشار مجموعه شعر دوم، مسیر تجربیاش در هنرهای تجسمی را همسفر جریان نوگرای ایران بود. مدیومهای مرتبط با هنرهای نمایشی مانند متن اپرا و نمایش رادیویی را تجربه کرده و همسفر محفل فعالان آن حوزه در طی آن دو دهه پر رخداد بوده است. در این بین و در طی دهه 1950، جورج ریکی 10 مجسمهساز جنبشی آمریکایی که بهعنوان مهندس در سپاه هوایی ارتش در جنگ جهانی دوم خدمت کرده است، با الهام از موبایلهای کالدر، آثار قابل اعتنایی خلق میکند. مجسمههای جنبشی ایستادهی ابتکاری او که به کوچکترین جریانهای هوا پاسخ میدهند، شهرت پیدا کرده و سادگی و مقیاسِ آنها او را به چهرهای مهم تبدیل میکند. برههای که شیبانی در سفر تجربهگرایانه خود در سومین دوره از آثار نقاشیاش، مجموعهای با تکنیک ترکیب مواد را با عنوان The Galaxy mixed media ارائه داده. او در این مجموعه با ترکیبی از ماسه، سنگریزههای کوچک، تکههای پشم فولادی و تراشههای چوبی که با نقاشی های رنگ روغن مخلوط شده بود استفاده کرد. همچنین محل موزه کنونی را هم میشود تصور کرد که طبق دادههای موجود از آن خانوادهی لاجوردیهای قمصر بوده و با تغییراتی در بنا از جمله پوشاندن گودالباغچه خانه و سقف زدن بر آن، نیز تیغهکردن تاقچههای متعدد اتاقها، نیز سقفزدن و در و پنجره گذاشتن بر دو ایوان شرقی و غربی، خانه را موافق سلیقه خود به روز کرده بودهاند. بهعلاوه بر کسی پوشیده نیست که کاشان در حال گذراندن دو دهه حیاتبخش در تاریخ معاصر خود بوده.
همانطور که اشاره شد طی دهههای بعد میل به کشف امکانهای تازه تکنولوژیکی نیز به این هنر افزوده شد. دورانی که منوچهر شیبانی در آن، با استفاده از پیشینه خود در هنر نمایشی و دانش بازی سایه چینی، با رویکردی خلاق به هنر سایهنگاری و ادغام آن با جنبش موبایل، مجموعه سازههای متحرک خود را در سال 1349 ارائه میکند. آنچه پیشاپیش خبر از گرایش روزافزون او به سمت فیلمسازی هم میدهد. شیبانی نقل کرده که سینتیک متحرک Mobile Kinetic در هنرهای تجسمی شکاف بین نقاشی دو بعدی و تصاویر متحرک در هنرهای تجسمی را پر میکند، تعبیری که از کلام قالب هنرمندان شناخته شده این جنبش به شکلهای مختلف میتوان شنید. اثر او یک آرماتور ساخته شده از سیم و اشکال انتزاعی رنگی از قطعات پلاستیکی است که بر روی یک سطح متحرک قرار دارند. منابع نور در زوایای مختلف قرار گرفتهاند تا این مجسمه را وقتی موتور آن را میچرخاند روشن کند. حرکتی که از مجسمه ایجاد میشود و سایه در حال تغییر آن بر صفحه نیمهشفاف شیری، باعث میشود ناظر در طرف دیگر صفحه، یک سایه رنگی چند بعدی را ببیند که همیشه در حال تغییر است.
آنچه هنگام پرداختن به منوچهر شیبانی نباید از قلم بیفتد، اشاره به روح سرکش و تجربهگر اوست. روحی که این مدیوم هنری مانند دیگر مدیومها، کالبدی تجربی برای او بوده تا قلمرویی که بتواند در آن، او را یک مکتبساز خطاب کرد. آنچه بیش از آثارش در هرکدام از این مدیومها او را متمایز میکند، همین روح بیقرار، بیپروا و تجربهگر اوست. این همان دلیلی است که این اثر را برای من، بیش از تمام آثارش شبیه او میکند. کالبدی که تجسد روح موبایل اوست و شبانهروز در خانه کاج در محل موزه آثار او در کاشان حضور دارد.
برای ما که در حال نظاره و خوانش تاریخ هستیم، او نماینده شایسته آن دورانِ حرکت، توسعه و نوجویی است. دورانی که هم در سطح جهانی مطرح شدن چنین ایدههایی در آن، دور از ذهن نیست، هم شناخت از دهه 40 و 50 ایران توقع ما را در مشاهده و تحلیل سیری از هرگونه تجربه و رخدادهای تازه و بدیع بالا برده است.
1. Wind chimes
2. Himmeli
3. Aleksander Rodchenko
4. Naum Gabo
5. Vladimir Tatlin
6. Man Ray
7. Whippletree mechanism
8. Bruno Munari
9. Alexander Calder
10. George Warren Rickey
نظرات کاربران